چرندیات اسپریچویی

تبلیغاتــــ advertising

آخرین مطالب سایت چرندیات اسپریچویی


سپاهان درب
با این تکنیک ساده یک آسمان ابری نقاشی کنید
بالا بودن نرخ سود بانک‎ها آفت اقتصاد کشور است
بازداشت ۱۵ آتش‌نشان متقلب در ایتالیا!

 

حتما وقتی تصمیم دارین به یک شهر ساحلی آروم سفر کنین، کل اینترنت رو دنبال تور پاتایا میگردین و با کلی سایت های مختلف و تورهای عجیب غریب با قیمتای جور واجور و تور لحظه آخری روبرو میشین  و حسابی کلافه میشین. حالا میخوام با معرفی سفر بابا از یک سردرگمی بزرگ نجاتتون بدم

سفربابا سایتی هست که آژانس های گردشگری معتبر تورهای خودشون رو توش ثبت میکنن و یک مرجع تور کامله، حالا اینکه شما دنبال تور آنتالیا باشین یا تور آذربایجان فرقی نمیکنه خیلی راحت میتونین با انتخاب کشور مقصدتون تورهای مورد نظرتون رو پیدا کنین و با جاذبه های گردشگری مقصدتون هم آشنا بشین.



یه ترس خیلی عجیبی برای دانشگاه دارم
کاش زودتر میرفتم با همه چی اشنا میشدم ترسم میریخت!
+
خوابگاه که شده کابوسم:دی
+
میگن رو سلف دانشگاه نمیشه حساب کرد :/
با این حساب یه 10 کیلویی کم میکنم خخخخخخ
+
اینقدر اونجا همه چی خوبه که فکر میکردن من خانواده شهیدم خخخخخ
اون متلکم که یادم نمیره
همش یادش میافتم خندم میگیره
=
از همه اینا نتیجه میگیریم
ترسم بی مورد نیست!

فقط یه شانس اوردم که یه دوست همونجایی اونجا پیدا کردم ^_^

خرید بک لینک



وقتی رفتم خونه و برگشتم هندزفریمو جا گذاشت
شدم مثل معتادا
انگار یه چیزی کم دارم
سرگردونم
بعضی موقع ها موقع اشپزی اهنگ میذارم حس میکنم خلاف ازادیه
چون شاید وقتی کسی دیکه توی اشپزخونه اس از اهنگ خوشش نیاد و اذیت شه :/


خواهرم فقط منتظره زنگ بزنم خونه بپرسه برام چی خریدی
اصلا انگار نه انگار منم ادمم :|


فکر نمیکردم اشپزی اینقدر سخت باشه
یه چیزایی درست میکنم دقیقا خودمم نمیدونم جز گروه غذا قرار میگرن یا اشغال خخخخخخ
به قول یه عمویی اشپز پا برهنه ام

خرید بک لینک



بهضی وقتا هر چقدرم که خودتو سرگرم کنی
مشغول باشی
به هیچ چیز فکر نکنی
بازم لحظه ها تنها گیرت میارن
یاد دلتنگیات میندازنت
اذیتت میکنن
یه بغض گلوتو میگیره
تا چندتا قطره اشک نیاد اروم نمیشی


+دوستم شده جعبه دستمال کاغذی من
من همش گریه میکنم اون دستمال میده

یه بار سرکلاس سرمو انداخته بودم پایین دوستم یه دستمال داد گفت دوباره چی شده
گفتم هیچی داشتم فکر میکردم
کلا به سلامت روانی من شک کرده :دی

خرید بک لینک



تو یه فیلم موقع شروع بارون بازیگرش گفت اگر تونستی اولین قطره بارونو بگیری دعات براورده میشه
حالا من که نتونستم اولیشو بگیرم
ولی دلم میخواد دعام براورده شه
نمیدونم میتونم هیچوقت اینجارو دوست داشته باشم یا نه
شب جمعه موقع دعا تو حرم امام زاده نمیدونم چی شد که دعای اصلیمو نگفتم یادمم بود ولی نگفتم
شاید فکر کردم خواسته های باارزش تری هم هست که طلب کنم
ولی درکل پشیمونم که چرا نگفتم :/

خرید بک لینک



بعضی وقتا فکر میکنم تک تک سلولام دلشون برای خونه تنگ شده
+
هم کلاسیم که اتاقش طبقه بالاست وقتی باهام کار داره تو واتس اپ پیام میده
میترسه بیاد پایین خسته شه خخخخخخخخخ
+
وقتی میریم بیرون میگه حرف نزن
یه چیز میگی خندم میگیره زشته
من |:
اون :/
خندیدن زشتههههه ؟؟؟؟؟؟؟ ))))):

خرید بک لینک



یکی از لذاتی که تو کتابخونه میبرم اینه که وقتی کتابی رو میخوام مسئول برای اولین براش یه برگه امانت میذاره تحویل من میده (((((:


یعنی تاحالا کسی اون کتابو نگرفته ^_^

خرید بک لینک


نمیدونم چرا به خاطر نوع پوششم بهم برچسب مذهبی بودن میزنن وقتی که نیستم
درحالی که کسی به دختری که یه مانتو معمولی یا ارایش ساده داره کاری نداره
منم مثل اونا ازادم که پوشش خودمو داشته باشم و در عین حال تفسیر و قضاوت نشم

حتی حجاب یکی از بچه ها که چادری نیست از من کاملتره.
من همیشه یکم موهام بیرونه ولی اون نه.
از نظر اعتقادات و انجام واجباتم مطمئنا هستن کسایی که از من خیلی خیلی بالاترن.

حتی اونا در مورد تنظیم رابطه شون با نامحرم خیلی بهتر از منن . منم یه ادمم مثل بقیشون.
جایز الخطا.


من هیچوقت یه خانوم اروم ِمتینِ با وقار ِ سربه زیر ِساکت نمیشم :|

نمیتونم اونقدر که انتظار میره محدود باشم.
از ساق دست خوشم نمیاد.
دوست ندارمم صورتم شبیه لوزی شه.
ااخمم دوست ندارم. میخوام همیشه یه لبخند رو چهرم باشه.

من شبیه هیچکدوم از #چادریا نیستم.
خودمم.

نمیخوام به خاطر جهالتام یا لغزشام حتی لحبازی هام یه تگ بخوره روی همه ی کسانی که این نوع پوشش رو دارن.


ازادی رو حس نمیکنم!!!!

خرید بک لینک



امروز صبح قبل از کلاس تو محوطه جلوی دانشگاه سفره پهن کردیم و یه اش مفصل خوردیم

ایشالا خدا بهتون هم کلاسی پایه عطا کنه
^_^

تمام مدت استاد میگفت چقدر شماها خوشحالین :دی

خرید بک لینک



دارم عادت میکنم
به کی؟ به چی؟ نمیدونم
فقط دیگه به خیلی از اتفاقات و موقعیت ها هیچ حس خاصی ندارم.

نمیدونم دارم به چیزای خوب عادت میکنم یا نه .
اصلا باید عادت کنم یا نه؟
شاید باید هنوز یکم مقاومت کنم....
ولی خسته شدم.
باید یه چیزایی رو پذیرفت.
باید گذشت و بهشون فکر نکرد.
باید خودتو بسپاری به جریان زندگی. ببینی میخواد تورو کجا ببره.......

و من منتظرم که سرنوشت چیزای خیلی خیلی عجیب تر از اینایی که بهم نشون داده بده.

خرید بک لینک


صفحات سایت
i> http://pnuna.avaxblog.com/
  • http://wp-theme.avaxblog.com/
  • http://niushaschool.avaxblog.com/
  • http://miiniikatahamii.avaxblog.com/
  • http://sheydaw-amirhoseiwn.avaxblog.com/
  • http://akhbar-irani.avaxblog.com/
  • http://tanzimekhanevadeh.avaxblog.com/